سید ابوالحسن طباطبایی
معروف به میرزاابوالحسن جلوه؛ (۱۲۳۸ق ـ ۱۳۱۴ق) از حکما و علمای شیعی قرن سیزدهم قمری است. وی در آرا و اندیشههای خود بیشتر به حکمت مشاء متمایل بود و به آرای ملاصدرا و حکمت متعالیه دیدگاهی نقادانه داشت. گفتهاند او ارتباط اندکی با مردم داشت و تا آخر عمر ازدواج نکرد.
پدرش از ادیبان دوره قاجار بود و ابوالحسن در ادبیات بهرههایی از او برده و دیوان شعری دارد. مزار او در مقبره ابن بابویه شهر ری است.
ولادت و نسب
نامش سیدابوالحسن طباطبائی است ولی چون در سروده هایش، جلوه تخلص میکرد به این نام مشهور شد.
وی در ۱۲۳۸ق در احمدآباد گجرات در غرب هندوستان به دنیا آمد. نَسبش با سی واسطه به امام حسن(ع) میرسد.
سید بهاء الدین حیدر؛ که در مبارزه با حمله مغولان، پیشگام مردم بود و به شهادت رسید و امروزه مزارش در زواره زیارتگاه مردم است در سلسله اجداد او قرار دارد. جلوه، همچنین از نوادگان حکیم و مُحَدِّث بنام دوره صفوی، میرزارفیع الدین نائینی (متوفی ۱۰۸۳ق)، است. نسب ابوالحسن، با شش واسطه به رفیع الدین میرسد. رفیع الدین طباطبایی، شاگرد شیخ بهایی و مولا عبدالله شوشتری و استاد علامه مجلسی و شیخ حر عاملی بوده است.
پدر جلوه، سیدمحمد طباطبائی، متخلص و معروف به مظهر، از پزشکان و ادیبان اوایل دوره قاجار بود.
هجرت و تحصیل
جلوه، پس از مرگ پدرش، به اصفهان رفت و در مدرسه کاسه گران اقامت گزید و پس از فراگیری مقدمات، به تحصیل علوم عقلی، الهی، طبیعی و ریاضی پرداخت. او تمام وقت خود را صرف تحصیل میکرد و با اینکه در جوانی اهل معاشرت با دوستان و ادبا و شعرا بود، از چنین معاشرتهایی منصرف شد، به طوری که شرکت در محفل شاعران را سد راه خود میدانست و چون متوجه شد که از استادان بهرهای نمیبرد، خود مشغول مطالعه، مباحثه و تدریس گردید.
وی در ۱۲۷۳ق، به سبب مساعد نبودن اوضاع تحصیل و تدریس در اصفهان و مشکلات اجتماعی، به تهران رفت و در مدرسه دارالشفا سکنا گزید و ۴۱ سال در این مدرسه به تدریس حکمت و فلسفه و ریاضی و عرفان پرداخت. او در طول زندگی خود فقط دو سفر کوتاه به گیلان و تبریز داشت.
جلوه، در زندگی نامهاش درباره ترک اصفهان به قصد تهران مینویسد:
«… تا از اقامت اصفهان به جهت شیوع تهیدستی و اصرار در عیب جویی و متعرض شدن مردمان به یکدیگر و واجب الاطاعة دانستن برخی خود را، دلتنگ شدم و به تهران آمدم و بر حسب انس و عادت و عدم قدرت بر منزل علی حده به مدرسه دارالشفاء فرود آمدم…»
اساتید
جلوه در زندگینامه خود نام استادانش را ذکر نکرده است. ولی به گزارش برخی، او نزد:
- میرزاحسن پسر آخوند ملاعلی نوری
- ملامحمدجعفر لاهیجی (متوفی پیش از ۱۲۹۴)
- سیدرضی لاریجانی (متوفی ۱۲۷۰)
- میرزاحسن چینی (متوفی ۱۲۶۴)
- ملاعبدالجواد تونی خراسانی (متوفی ۱۲۸۱) شاگردی کرده است
شاگردان
جلوه طی سالها تدریس در اصفهان و تهران، شاگردان بسیاری تربیت کرد که به گفته خود او، برخی از آنان محض آموختن اصطلاحات، بعضی برای اظهار فضل و عده کمی از روی صداقت و سادگی و اعتقاد به عالم تجرد گرد او جمع میشدند.
در حوزه علوم عقلی، علما و حکمت شناسان و عرفای برجستهای نزد جلوه پرورش یافتند، از جمله:
- میرزاحسن کرمانشاهی (متوفی ۱۳۳۶)
- میرزاشهاب الدین نیریزی شیرازی (متوفی ۱۳۲۰)
- میرزامحمدطاهر تنکابنی (متوفی ۱۳۶۰)
- آخوند ملامحمد هیدجی (متوفی ۱۳۳۹)
- آقاسید حسین بادکوبهای (متوفی ۱۳۵۸)
- سید عباس موسوی شاهرودی (متوفی ۱۳۴۱)
- سید موسی زرآبادی (متوفی ۱۳۵۳)
- حاج ملامحمد آملی (متوفی ۱۳۹۰)
- میرزا یحیی دولت آبادی (متوفی ۱۳۱۸)
- میرزا محمدعلی شاه آبادی (متوفی ۱۳۶۹)
- آخوند ملامحمدکاظم خراسانی
روش تدریس
از روشهای جالب و ابتکاری جلوه این بود که به هنگام تدریس، مصادر و مآخذِ اقوال و عباراتِ مندرج در آثار فلاسفه را مشخص میکرد.
همچنین به گفته تنکابنی، جلوه برای تدریس هر کتاب، ابتدا تمام آن را تصحیح و سپس بحث درباره آن را شروع میکرد.
آثار
ابوالحسن جلوه، تألیفِ اثرِ جدید و بدیع را دشوار و بلکه غیرممکن میدانست، از این رو از او تألیف مستقل و مدوّنی به جا نمانده و به تشریح کلمات بزرگان بسنده کرده و نوشته هایش بیشتر تعلیقهها و حاشیههایی است که بر کتابهای فلسفی و غیرفلسفی نگاشته است. برخی از آثار او عبارتاند از:
- رساله الحرکة الجوهریة، به عربی، در دفاع از نظر ابن سینا در ابطال حرکت در مقوله جوهر و در نقد رأی ملاصدرا در اثبات حرکت جوهری.
- رساله ربط الحادث بالقدیم، به عربی، که جلوه در آن، با تعمق در آرای ابن سینا و غزالی و میرداماد، به نقد نظریه ملاصدرا در مسئله ربط حادث به قدیم پرداخته است.
- رساله فی اتحادالعاقل و المعقول، به عربی، در نقد نظریه ملاصدرا در اثبات اتحاد عاقل و معقول.
- رساله کلی و اقسام آن، به عربی، که رسالهای موجز درباره وجود کلی طبیعی است که براساس دیدگاههای ملاصدرا تألیف شده است.
- حاشیه بر مبدأ و معاد ملاصدرا.
- حاشیه بر شرح الهدایة الاثیریة.
- حاشیه بر کتاب المشاعر ملاصدرا، جلوه در این حواشی برای توضیح و شرح عبارات متن، از کتابهای دیگر، از جمله شرح مشاعر محمد جعفرلاهیجی و اسفار، نیز استفاده کرده است.
- تعلیقات بر شرح فصوص الحکم قیصری، جلوه بر مقدمه قیصری بر شرح فصوص تعلیقاتی نگاشته که بیشتر آنها با مراجعه به آثار عرفایی چون علاءالدوله سمنانی، مؤیدالدین جندی، عبدالرزاق کاشانی، عبدالرحمان جامی، صائن الدین ترکه اصفهانی، ابن عربی و نیز آثار فیلسوفانی چون ابن سینا، اخوان الصفا، صدرالدین شیرازی، و فیض کاشانی فراهم آمده است.
- حواشی بر اسفار اربعه ملاصدرا، که تنها اثری است که جلوه در زندگینامه خود از آن یاد کرده است. وی در این حواشی غالباً مآخذ اسفار را تعیین کرده است. بخشی از این حواشی برای توضیح و تشریح متن اسفار و مرادِ مصنفِ آن است و دستهای نیز برای اصلاح متن اسفار.
- حواشی بر شفای ابن سینا، در این حواشی برای توضیح مطالب کتاب از کلام ابن سینا در آثار دیگرش و همچنین از آثاری چون اسفار، المباحث المشرقیة، شرح مواقف، و قبسات استفاده کرده است.
- حواشی بر شرح اشارات، بیشتر این حواشی نقل مطالبی از دیگر کتابهای فلسفه و کلام، از جمله محاکمات، اساس الاقتباس، المباحث المشرقیة، شوارق الالهام، گوهر مراد، و اسفار است که در توضیح شرح اشارات ذکر شدهاند.
- رسالهای درباره جسم تعلیمی، جلوه در این رساله به عَرَض بودن جسم تعلیمی رأی داده است.
- رساله درباره اثبات وجود صور نوعیه و جوهر بودن آن.
- رساله درباره چگونگی انتزاع مفهوم واحد از حقایق متباین.
- حاشیه بر شرح قاضی زاده رومی بر ملَخّص چَغْمینی در علوم نجوم.
- رساله القضیة المهملة هی القضیة الطبیعیة، در این رساله جلوه، پس از نقل و نقد کلام قطب الدین رازی، شارح مطالع الانوار، و نقل کلام فخررازی و خواجه نصیر طوسی، نتیجه گرفته که قضیه طبیعیه و قضیه مهمله یکی است.
- رساله فی بیان استجابه الدعا
- دیوان جلوه، مشتمل بر قصیده، غزل، قطعه و اشعاری در قالبهای دیگر.
- مقدمه دیوان مجمر و شرح حال آن شاعر.
دیوان جلوه
میرزا علی خان عبدالرسولی، از شاگردان جلوه، در سال ۱۳۴۸ قمری، اشعار او را جمع و تدوین کرد. این دیوان سپس در چاپخانه فردوسی تهران چاپ شد. دیوان جلوه شامل قصاید، غزلیات و مثنویات است. میرزا علی خان، شرح حالی از جلوه و خانوادهاش را در مقدمه کتاب ذکر کرده.
آراء و افکار
جلوه در آرا و افکار خود بیشتر به حکمت مشاء متمایل بود و به آرای ملاصدرا و حکمت متعالیه دیدگاهی نقادانه داشت.
ابوالحسن جلوه با نظریه اتحاد عاقل و معقول مخالفت کرده است. به نظر او، به فرض اتحاد نفس (عاقل) با معقول در هنگام تعقل، اگر نفس و معقول هریک وجودی مستقل داشته باشند، محال است که نفس، عین آن وجودِ متعینِ متشخصِ معقول شود، زیرا اتحاد دو وجود متباین، محال است.
به نظر جلوه، انتزاع مفهوم واحد از حقایق متباین، بدون اشتراک آنها در امری ذاتی، ممکن است. به عبارت دیگر، انتزاع مفهوم واحد از حقایق متباین مستلزم وجود جهت اشتراک است، ولی لازم نیست که این اشتراک ذاتی و حقیقی باشد.
حکمای اربعه
حکمای اربعه اصطلاحی است که به آقا محمدرضا قمشه ای، آقا علی مدرس، میرزا ابوالحسن جلوه و آقا میرزا حسین سبزواری، از شاگردان ملا هادی سبزواری، گفته میشود. در دوره ناصری، با فوت قمشهای و مدرس، درس علوم عقلی به ابوالحسن جلوه منحصر شد.
کتابخانه
جلوه کتابخانهای مشتمل بر بهترین آثار حکما، ادبا، عرفا و دانشمندان داشت که از کتابخانههای غنی روزگارش به شمار میرفت.
وی وصیت نمود که کتابهایش را بفروشند و پول آن را به افراد فقیر و محتاج بدهند. بعدها کتابهای این کتابخانه، که بالغ بر ۲۰۵ جلد بود، به کتابخانه مجلس شورای ملی فروخته شد و هم اکنون در این کتابخانه نگهداری میشوند.
اهمیت کتابهای او در این است که وی، علاوه بر تصحیح و مقابله آنها با دیگر نسخههای ارزشمند کتابخانههای معتبر تهران در آن ایام، تعلیقات و حواشی و یادداشت هایی بر آنها نوشته است.
خصوصیات اخلاقی
میرزا ابوالحسن جلوه دارای مناعت طبع و همت عالی بود، زاهدانه میزیست و با مردم به ندرت مراوده میکرد، به حلاوت و لطافت بیان و استواری اندیشه مشهور و نزد همگان محترم بود، با بزرگان فقها و رجال دولت روابط حسنهای داشت، و به دربار و خاندان سلطنتی قاجار بیاعتنا بود. گرچه اشعاری در مدح ناصرالدین شاه سرود ولی تعلق خاطری به دربار نداشت.
او از هرگونه بیاحترامی مصون بود، زیرا هنگام تدریس از بیان سخنان تفرقه برانگیز و مطالبی که خوشایند علما و فقها نبود، پرهیز میکرد و در حفظ زبان و اظهار رأی خود متانت داشت.
جلوه، فلسفه را با نهایت فهم و دانایی و با مثالهایی درخور فهم شاگردان تدریس میکرد و با سعه صدر مسائل فلسفی را برای آنان تشریح مینمود و به سؤالاتشان پاسخ میگفت و در ضمن مثالهای خود، کنایات لطیفی درباره برخی معاصران، که روش آنان را نمیپسندید، میآورد.
میرزا ابراهیم ریاضی حکمی زنجانی درباره جلوه میگوید:
«میرزای جلوه، پیوسته به نیم شب برخاستی و دوگانه به درگاه یگانه گذاشتی و تا فجر برآید به حجرهاندرون به ورزش تن گذراندی. آنگاه نماز صبح کردی و از پی نوافل و تعقیبات، دو تخم مرغ میل فرمودی پخته به آب با نانی اندک و از پی چای به تدریس نشستی تا دو ساعت مانده به ظهر و به حجرهاندرون لیمو و شربت میداشتی وگاه میشدی که ناصرالدین شاه به دیدن او میآمدی و او میفرمودی که مرا حالی نیست و او برمی گشتی »
وفات
جلوه تا پایان عمر همسری اختیار نکرد. وی در سالهای آخر عمرش نابینا شد و در بستر بیماری افتاد و سرانجام در ۱۳۱۴ق (۱۲۷۶ش) درگذشت و در جوار مرقد ابن بابویه در شهرری به خاک سپرده شد.
پس از دو سال، به همت میرزااحمدخان بَـدِر نصیرالدوله و شاهزاده سلطان حسین میرزای نیرالدوله و به دست عبدالباقی معمار کاشانی، بقعهای بر مزارش بنا شد که به مرور زمان ویران گردید و امروزه بقعهای شبیه آرامگاه حافظ بر روی مزار او احداث شده است.
منبع : ویکی شیعه