در این مطلب به جنبههای گوناگون فرهنگ مردم نایین پرداخته میشود. نوشته شامل موضوعاتی چون واحدهای اندازه گیری، اصطلاحات کشاورزی، تقسیمات سال و تقویم مخصوص نایین، مراسم عید نوروز و دیگر مسایل مربوط به آداب و رسوم مردم شهر میباشد. |
من به دو نیمه تقسیم میشد معروف به نیم من معادل 2400 گرم و این خود به دو جز تقسیم میشد که به آن سیسی به معنای سیصد میگفتند. این هم وقتی تقسیم بر دو میشد به پنجاه (پنجه) و بالاخره بار دیگر تقسیم به دو و معروف بود به بست و پنج که نیمی از آن را دوازده (معادل دو سیر و نیم) میگفتند. (این وزن اخیر در اصفهان و اطراف معروف به «دهنار» است).
البته من شاه هم همین تقسیمات را داشت. ولی دوازده را همان دهنار اصفهان میگفتند (سیسی برابر سه چارک از وزن من کهنه یا وزن من شاه است).
در مورد واحد اندازگیری مکان و اشیا همان اصطلاحات گز و گره و جریب و فرسخ متداول بودند.
اصطلاحات کشاورزی نایین
برای قناتهای عمده نایین حسابدار، طاقدار و میراب انتخاب میشود و به خصوص چهار کشتخوان (جزیسر، ورزجان، حنفش و محمدیه) اغلب جمعاً یک حسابدار دارد ولی گاهی هر کشتخوان حسابدار جداگانه دارد. در هر کشتخوان چهار طاقدار و در بعضی دو طاقدار و دو کمک طاقدار (سنگره) مشغول میباشند.
طاقدارها دو به دو در هر شبانه روزی نوبت دارند که بایستی در گنبدی (ساختمان کوچکی که در کشتخوانها تعدادی از آنها ساخته شده) با طاس و نقاره آب پیما بنشینند و مقدار آبی که زارعین به مصرف کشت وزرع خود میرسانند به وسیلهی همان آب پیما معلوم دارند. روزها یک طاقدار و شبها طاقدار دیگری است. فردا دو نفر طاقدار دیگر نوبت دارند و آنها نیز یکی روز و دیگری شب نوبت اوست که عمل آب پیمایی را به عهده بگیرد.
حسابدار دفاتر طاقدارها را جمع آوری کرده و سالی دو بار با رعایا تسویه حساب میکند. یکی تسویه حساب گندم در اواخر مرداد و دیگری تسویه حساب جوذقی (پنبه) در طول زمستان تا نوروز که بدهی هر یک از زارعین را معلوم و بستانکاری هر یک از مالکین آب را مشخص میکند و به وسیله حواله حسابدار مالک آب سهمیه مال الاجاره (میاه) خود را میگیرد و حسابدار و طاقدار بایستی اشخاص درستکار و امین باشند که نه حق مالک و نه حق زارع حیف و میل نمایند. علاوه بر این حسابدار بایستی دارای اعتبار مالی باشد که اگر زارعی از پرداخت مال الاجاه تعللی کرد حسابدار از مال خود بدهد و بعد از زارع بگیرد.
یرآب:
کسی است که از طرف مالکین آب و رعایا انتخاب میشود و کار اواین است که مراقبت کند که هیچ یک از زارعین علاوه بر حق خود آب نبرد و به محلی که نباید آب برده شود آب هدایت نشود و از آن ممانعت کند و با عدالت به تقسیم آب بین زارعین اقدام کند. همچنین رفع اختلاف بین زارعین و مالکین به عهده اوست و در وقت انعقاد قرار داد اجاره و آب بایست میرآب حضور داشته باشد.
حقوق میرآب و حسابدار و طاقدار از جمع محصول کشتخوان برداشته میشود یعنی مالک و زارع باهم میدهند.
ابزارها: طاس، نقاره، سرجه، دنگ
طاقدار: وظیفه طاقدار این است که بوسیله جامی مسی که در کف آن سوراخی است که آب از داخل میشود و به این جام طاس میگویند. متخصصین این فن سوراخ طاس را به گونهای ساختهاند که در هر ساعت پنج الی شش بار پر آب میشود و در کف نقاره میافتد طاقدار باید متوجه باشد که طاس در کف آب نماند و فوری آب آن را خالی کند و روی نقاره بیندازد و هر بار که طاس پر شد یک سرجه نام دارد. علاوه بر این طاس را به شش قسمت مساوی تقسیم کرده و هر قسمت را دانگ میگویند و هر سه دانگ نیم سرجه است.
اما در کوهستانهای اطراف نایین آب و ملک با هم و هر مزرعه تقسیم به شش دانگ و هر دانگ به دوازده حبّه که مجموعاً هر آبادی 72 حبه بود. این حبّه نیز میتوانست به نیم حبّه و کمتر تقسیم شود.
تقسیمات سال و تقویم مخصوص نایین
نایین تا این اواخر معمولاً تقویم جلالی در بین مردم معمول بود که اصطلاحاً این تقویم را مردم به سال رعیتی تعبیر میکردند. این سال دارای 12ماه 30روزه که 5روز آخر سال را به نام «پنجه »میخواندند.
در مورد اصطلاحات دیگر مانند چله که چله بزرگ را به اصطلاح محلی چله «مَس» برای اول دی ماه تا دهم بهمن و چله کوچک یا «کَس» از یازدهم بهمن تا اول اسفند ادامه داشت.
ایام بعد از عید را معمولاً روز شمار نام گذاری میکردند مثلاً چهل و پنجم یا شصتم و هفتادم و بالاخره هفتاد و پنجم که در این روز اگر باران میبارید عقیده داشتند که آن را باید در ظرفی جمع کرده و به نام آب نیسان دعا به آن بخوانند و در شیشههای کوچکی کرده و برای شفای مریض تجویز میکردند. (در بعضی از نقاط اطراف نایین مانند خور و بیابانک هنوز هم مردم جشن سده را پنجاه و پنج روز مانده به عید نوروز برگزار میکنند).
از کارهای دیگری که در ایام نوروز در نایین قدیم مرسوم بود همان رسم شاهداری بود. از کارهای دیگری که در این ایام نوروز در نایین قدیم مرسوم بود همان رسم شاهداری بود. از کارهای دیگری که در این روزها میکردند مثلاً در چهارشنبه آخر ماه صفر داخل کوزه کوچکی سکّهای مینهادند و آن را از بلندی پرتاب میکردند و در این حال حاجت خود را از خدا طلب مینمودند. گاهی این مراسم را به مناسبت چهارشنبه سوری و به جای مراسم آتش بازی آن روز انجام میدادند.
از دیگر کارهای آخر سال این بود که عقیده داشتند که از خوراکیهای محتوی سبزی بیشتر استفاده کرد و اعتقاد داشتند که با این کار در طول سال جدید از گزیده شدن به وسیله حشرات جلوگیری میشود.
مراسم چهارشنبه سوری
در شهر نایین در شب آخرین چهارشنبه سال چون سایر ولایات مراسم چهارشنبه سوری انجام میگرفت که جوانان بته فراهم کرده در کوچه و میدانهای شهر به آتش بازی میپرداختند. امّا علاوه بر این رسم دیگر نیز متداول بود که یک کوزه (تنگی) را به همراه یک بوته هیزم از بالای خانه به پایین پرتاب کرده و سپس مقداری سکّه پول فلزی روی آن میانداختند. همچنین بعضی مراسم چهارشنبه سوری رادر آخرین چهارشنبه ماه صفر انجام میدادند. به این دلیل که ماه صفر را ماهی بسیار خطرناک میپنداشتند و امید داشتتند که با این کار از این ماه خطرناک به آسانی گذر کنند.
مراسم عید نوروز
مراسم عید نوروز در نایین فرق چندانی با شهرستانهای دیگر ندارد به غیر از اینکه در این روز مردم معمولاً آشنا و غیر آشنا در کوچهها به هم دیگر تبریک گفته و بساط رو بوسی و آشتی کنان بر پا میشود. رنگ کردن تخم مرغ، گردو بازی و تخم مرغ پاشی بوسیلهی جوانان در میدانهای هفت گانه شهرج لب نظر میکند.
مراسم سیزده در نایین به نوشته مرحوم امامی
در نایین مردم ابتدا در این روز به زیارت مسجد جامع رفته و سپس به محل مظهر اولیّه قنات ورزجان (سراب مدرسه) میرفتند و تکههای نان جهت ماهیهای فراوان استخر آن میانداختند و عقیده داشتند که ماهی حلقه لونجو (شاه ماهی) در این روز به سراب مدرسه میآید و بایست برای آن شاه ماهی خیرات کرد تا ضامن سلامت خود و خانواده در سال جدید باشیم. بعد از این از آن جا به محل مصلی جدید رفته و در آن جا بساط تخمه و تخم مرغ خوری بر پا کرده و زنان و کودکان تا غروب آفتاب در آن جا استراحت و بازی پرداخته که به اصطلاح آن روز را در نایین عید زنان میگفتند.
مردها اغلب به زیارت پیران طریقت مدفون در مصلی جدید رفته و سری نیز به مصلی قدیم (مصلی چو) رفته و بر مزار مشاهیر و صوفیان نایین فاتحه میخوانند
مراسم ازدواج
در نایین قدیم مراسم ازدواج معمولاً به ترتیب خاصی انجام میگرفت و ازدواج اغلب طبقاتی بود. هر کس سعی میکرد از طبقهی خاص خود همسری انتخاب کند و ازدواج بین طبقات بالا و متوسط با زارعین و کسانی که در یک طبقه نبودند معمول نبود. یک نایینی وابسطه به طبقه بالا هر چند از نظر مالی وضع مساعد نداشت معمولاًحاضر نمیشد دختر خود را به شخصی از طبقه ی متوسط که در نایین به آنها اواسط میگفتند به همسری بدهد. هرقدر که شخص اخیر از نظر مالی در وضع بالایی قرارداشت. (دربین مردم قدیم نایین طبقات اجنماعی فقط از طریق ارث تعیین میشد و مال و ثروت و حتی تحصیلات در بالا و پایین بردن وضع طبقه اشخاص مدخلیتی نداشت).
مراسم خواستگاری
مراسم خواستگاری اگر بین اقوام باشد معمولاً آسانتر است و بر طبق رسوم خانوادگی به طرز سادهای انجام میگیرد. ولی اگر ازدواج در بین دو خانواده غیر خوشاوند باشد معمولاً از طرف خانواده پسر شخصی به نام راوی به خانه دختر میرود (که به اصطلاح مزه دهان خانواده دختر را بچشد) در صورت تمایل خانواده عروس، مادر و خواهر داماد به خانه عروس رفته تا آن را بهتر ببینند. اگر دختر را پسندیدند حال دیگر نوبت پدر داماد است که به دیدن پدر عروس رفته و جلسه مهر بران را بر پا کند. دراین جا معمولاً مادر عروس در پشت اتاق جلسه مهربران گوش میایستد.
بعد از تعیین مهر و شرایط ازدواج داماد برای خرید آماده میشود و به فراخور حال و شأن خود و عروس جواهر و لباس و سایر ملزومات مراسم نامزدی را فراهم کرده، همراه با شیرینی در خوانچه چیده طی مراسمیخاص به خانه عروس میفرستند. با این تشریفات مراسم نامزدی برگزار میشود. بعداً خانواده عروس، بستگان داماد و خویشاوندان نزدیک به آنان را به خانه خود دعوت میکنند اما عروس هنوز به اصطلاح به داماد رو نشان نمیدهد. مادر داماد که به خانه عروس میآید عروس خود را میبیند و پس از صرف چای و شیرینی هدایای داماد را به حضّار نشان میدهد و آنها نیز به شادی پرداخته کف میزنند و حشوده (صدای مخصوص شادی) میکنند و با شادمانی مجلس نامزدی پایان میگیرد. (اقتباس از مونوگرافی نایین، نوشته ی مسعود نوری مربوط به سالهای چهل شمسی).
مراسم خرید عقد
یکروز قبل از مراسم عقد کسی از خانواده عروس به همراه یک نفر از طرف داماد به دعوت بستگان وآشنایان میرود وهمچنین یک نفر از طرف خانواده عروس به همراه یک نفر از خانواده داماد برای خرید لوازم سفرهی عقد به بازار میروند. اجناسی که معمولاً برای این مراسم خریداری میشود عبارتند از:
«نقل ونبات، عسل، روغن، گردو، هل، دارچین، لیمو، نان، پنیر و سبزی، اخیراً آیینه و شمعدان، جواهر برای عروس لباس، چادر و کفش»
در روز عقد تمام وسایل سفره ی عقد را بعلاوه انواع شیرینیهای دست پخت خانگی را در طاقه ترمه پیچیده و در بالای آن کلام الله مجید و آیینه و شمعدان و ظرف آب قرار میدهند. در تنگی روغن و عسل ریخته فتیلهای روی ان گذاشته روشن میکنند تا برای طول مدت مراسم عقد روشن بماند.
در این هنگام عروس را به حمام برده و در آنجا کاملاً بزک میکنند با سلام و صلوات و هلهله شادی کنان بر سر سفره ی عقد مینشانند.
امّا داماد در اتاق مجاور با عدّهای مدعوین در کنار عاقد با لباسی مرتب و چهرهای شاد و حمام رفته نشسته است. عاقد ابتدا خطبه عقد را برای داماد خوانده و پس از اطمینان از رضایت او به اتاق عروس رفته و بار دیگر برای او نیز خطبه میخواند که معمولاً سه مرتبه خطبه را تکرار میکند تا عروس اقرار بگیرد. پس از کسب موافقت عروس بانگ شادی از هر طرف بلند شده و زنها بار دیگر حشوده میکنند. مدعوین داماد را پس از آن در این زمان به اتاق عروس آورده و بر سر سفره مینشانند و عروس و داماد به دهان هم نقل میگذارند و کسی ظرف آب را بر سر عروس میریزد البته سعی میکند که لباس او خیس نشود. همچنین گردو جلوی پای عروس قرار میدهند که باپایش خرد کند (کنایه از این دارد که عروس حق دارد در زندگی هر ناملایمتی را در زیر پایش خورد کند) پس از این جلسه همه به خانه خود میروند.
به هرحال امروزه تمام مراسم همچون سایر نقاط کشور بترتیب داده شده و تقریبا دیگر مراسم گذشته برگزار نمیگردد.
مراسم تولد
وقتی فرزندی به دنیا میآید خانواده کودک خود را برای پذیرایی از مردم آماده میکنند اگر طفل پسر بود نقل بادام و ماش پلو و اگر طفل دختر بود شکر پنیر به مهمانان میدادند و مهمانان نیز برای نوزاد کاسه نبات و شاخه نبات و پارچه و قند و شیرینی میآوردند. هفت روز پس از تو لد کودک ماما (ماماچه قابلهای که کودک را به دنیا آورده) به خانه بستگان کودک رفته و از آنها برای حمام بردن زائو دعوت بعمل میآورد. این دعوت شدگا ن را در اصطلاح «سوری» میگفتند. در حمام لباس مادر را در میآوردند و لنگی در حمام قرار داده و زائو را روی آن میخوابانیدند و زیر سر او متکایی با روکش چرمی از چوب قرار میدادند و بدن او را با مومیایی و روغن گنه و مغز گردو کاملاً مشت و مال میدادند. لنگ دیگری روی او میکشیدند و او را نزدیک خزینه حمام که هوای گرمتری داشت میخوابانیدند. از سوریها با میوه و شربت پذیرایی میشد. و مخارج صابون و سفیداب و مزد دلاک و حمامی توسط زائو پرداخت میشد.
پس از استراحت زائو را میشستند و با جامی برنجی که بر گرد آن ایات قرآنی نوشته شده و در وسط آن یک برآمدگی بود و به آن جام دعا میگفتند، روی بدن زائو آب میپاشیدند و در پایان روی تختی که داخل حمام بود فرشی پهن کرده لباس او را بر تنش میپوشاندند و بالاخره به همراه عدهای به خانه میرفتند و او را از زیر قرآن عبور داده و سپس کودک را به حمام برده با همان جام دعا که مادر را شستشو داده بودند آب بر تن او ریخته و شستشو میدادند و سپس به خانه میآوردند. نهار ظهر در صورتیکه فرزند پسر بود ماش پلو و خرما و اگر کودک دختر بود عدس پلو و شکر میدادند.
مراسم فوت
بعد از در گذشت افراد در نایین به دو طریق دیگران را از این رویداد مطلع میکردند. یکی آنکه در میدان محله به احترام او دهل میزدند که این هم به معنی مارش عزا و هم به معنی شیپور جمع بود تا مردم را برای مراسم تشییع آماده کنند. دیگر اینکه چاوش را خبر کرده تا بر سر بام میت شعار مخصوص بخواند. بعد از جمع شدن مردم نسبت به شخصیت متوفی عدهای جنازه او را تا غسال خانه شهر تشییع میکردند و از طرف صاحب عزا حلوای آرد گندم بین قاریان و دیگران تقسیم میشد و یکی از اهالی محل مأمور برگزاری مراسم ختم میشد. چند عدد کله قند نیز بین قاریان تقسیم میکردند.
مراسم ترحیم
مراسم ترحیم بر حسب محلهای که متوفی در آن ساکن بود در یکی از مساجد یا حسینیههای آن محله برگزار میشد و این مراسم هم صبح و هم عصر ادامه مییافت و بستگان نزدیک میت در کنار در ورودی مجلس ترحیم ایستاده و به ابراز همدردی مردم پاسخ میگفتند. قرائت قرآن بوسیله حاضرین در جلسه و صرف قهوه و چای نیز مرسوم بود.
مراسم ماه
این مراسم بر سر مزار متوفی انجام میگرفت و رسم بود که برای هر فرزند متوفی یک روز از سی روز و برای خود متوفی دو روز به عنوان روز تولد و وفات کسر نمایند. به هر حال مراسم هفتم و چهلم که در سایر شهرها معمول بود در نایین متداول نبود. در شب نیمه شعبان و روز بعد را که (برات) مینامیدند در منزل متوفی حلوایی براتی به نام سیروک پخته و بر سر مزار میبردند و مراسم روضه خوانی و تقسیم خرما و نقل بین مستحقان انجام میگرفت.
معمولاً رسم بود که در روز تاسوعا دستههای عزاداری محلات مختلف به خانه متوفیان همان سال به رسم سر سلامتی رفته و این نسبت به شأن صاحب عزا در تعداد دستههای عزاداری متفاوت بود.
زبان محلی
مردم نایین دارای دو زبان فارسی و زبانی محلی (نایینی) هستند. اصولاً به نظر میرسد که خانوادههایی که از نقاط دیگر به نایین مهاجرت نکرده و چند سده بیشتر در نایین بودند از زبان نایینی برای محاوره بیشتر استفاده میکنند و تازه واردین (که البته گاهی خانوادههای آنها حدود 1000سال است که به نایین آمده اند) معمولاً از زبان محلی استفاده نمیکردند و زبان خانوادگی آنها فارسی بود.
به نظر میرسد این زبان شاخهای از زبانهای ایران باستان باشد که با پهلوی و دیگر زبانهای عهد ساسانی خویشاوندی و نزدیکی داشته است. لغات این زبان از طرفی نزدیک به زبان زرتشتیان یزد و از طرفی گاهی لغاتی نزدیک به زبان یهودیان ساکن اصفهان دارد.
چون نوشتهای به این زبان مانند سایر زبانهای محلی در دست نیست سیر تحولی و تکمیلی آن را نمیتوان در طول زمان به درستی تحقیق کرد. مرحوم خانلری این زبان را جزو زبانهای ایرانی شمال غربی با زبانهایی مانند گیلکی، طالشی و نواحی اطراف یزد و سمنان و کردی و بلوچی آورده است. (زبان شناسی و زبان فارسی، دکتر پرویز ناتل خانلری، ص 75).